کویر، آرامشِ عدم، جایی که "بودن"ِ خویش را در غیاب وجودهای مزاحم در مییابی: نقطهای روی گسترهی بینهایتِ خاک و آسمان و تمام کهکشانها. نقطهای که در دلش فروزانترین آفتابها و تاریکترین چاههاست؛ که خود جهانی است ناشناخته و نایافته. دل کندن، به دشواریِ ناممکن است. بریدن از افق بیکران و باز جای گرفتن در تنگنای عمودیِ دیوارها و برجها و آدمها. بازگشت از سکوت به هجمهی صداهای نامربوط و نامطلوب، از بیوزنی به سنگینی دود و آهن، از بیرنگی به ملغمهی هراسآور نقشهای هضمناشدنی. از کویر بازگشتن و در شهر جا نشدن.
«در بهار ١٧٩٠، فرانسوی بیستوهفت سالهای، با نام گزاویه دو متر، سفری به گِرد اتاقخوابش کرد، و گزارش آنچه را دیده بود، سفری در اطراف اتاقخوابم عنوان کرد. دو متر در سال ١٧٩٨، سرخوش از تجربهاش، سفر دیگری را آغاز کرد. اینبار، همان سفر را در شب انجام داد و گزارش آن را گشتوگذار شبانه در اطراف اتاقخوابم نامید.»
-هنر سیر و سفر، آلن دوباتن.
اما کتابها... هرچه جهان از لذت و آرامش خالص تهی شده باشد، کتابها هنوز هم بهترین پناهگاهند.