حالا انقدر از همه دورم که انگار کن ایستاده باشم روی قلهی بلندترین کوه، جایی که هرچه فریاد بزنم باد با خودش میبرد. قله هم نیست آخر، که بالاتر آمده باشم؛ تنهاترین جای جهان است اینجا.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
و ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ ... «و از آنها روی برتافت و گفت: ای دریغ بر یوسف! و هر دو چشمش از ( غایت ) اندوه سفید شد و همواره غصه گلوگیرش بود.» سوره یوسف، آیه هشتاد و چهار.