مهم ترین حرف ها، حرف های نجات دهنده، حرف های ضروری، حرف های رهایی بخش همان هایی هستند که هرگز مجالی برای گفتنشان نبوده و نیست. صفحه ای نشانم بدهید برای نوشتن، که بیم آن نرود کسی به هنگام خواندن، در فکر و دلش واژه های افشا شده را به محکمه بکشاند. دلی نشانم بدهید شجاع و صبور، که به اندازه ی تمام کلمات زنده به گور شده جا داشته باشد. و از پذیرفتن حرف ها چنان که هستند و صادقانه پرده از عمیق ترین افکار و احساسات آدمی بر می دارند، اِبا نداشته باشد. از مواجهه با گوش های کر که کارشان نشنیدن است، از چشم در چشم شدن با نگاه های سنگی که به ندیدن خو گرفته اند، به مردن افتاده ام. ماهی افتاده بر خشکی را ای کاش دستی به آب میانداخت، یا به پایانی سریع می رسید این شوربختانه بر خاک غلتیدن و جهیدنش.