حالِ خوبِ اسفندها را خدایا، بگذار که همیشه بماند؛ نه مثل حال‌های خوبی که از پس سال‌ها دیگر تکرار نشدند. می‌دانم بر ما رحم‌ات می‌آید؛ مثل گنجشک‌ها همین به روشنا و آرامش این روزها راضی و خرسندیم. کافی است که سرسبزی و امید آب و دانه‌ای باشد، آبادانی و از نو شکفتنی، ببین چه ساده از پیله‌ی سرمازده‌ی عبوس زمستانی‌مان در می‌آییم. خدایا اشتیاق را، انتظار را از ما مگیر؛ مخواه که دل‌هایمان چشم به راهِ آمدنی نباشد. گاهگداری به شادیِ شروع دوباره مهمانمان کن. به بارانی، غبارها را بنفشه کن، از زمین سخت‌تر که نیستیم.